با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
این بازیگر آمریکایی همیشه درباره دیدگاههای سیاسی اش صحبت می کند
اما وقتی می بیند باراک اوباما ، رئیس جمهور فعلی آمریکا چقدر تحت فشار است ،
حتی به کسب این عنوان فکر هم نمی کند.
جورج کلونی دوست ندارد رئیس جمهور شود زیرا نمی خواهد پاسخگوی دیگران باشد.
این بازیگر آمریکایی همیشه درباره دیدگاههای سیاسی اش صحبت می کند اما وقتی می بیند باراک اوباما ، رئیس جمهور فعلی آمریکا چقدر تحت فشار است ، حتی به کسب این عنوان فکر هم نمی کند.
وقتی پیر مورگان در برنامه جدید خود در شبکه سی ان ان از او پرسید دلش می خواهد اداره کشور را بدست بگیرد یا نه ؟ جورج پاسخ داد:" چرا باید دوست داشته باشم این کار را انجام بدهم ؟ شغل من به اندازه کافی خوب است ، پس چرا باید حرفه ام را تغییر بدهم ؟ اصل موضوع این است که من دلم نمی خواهد اینقدر تحت فشار باشم. رئیس جمهور فعلی را در نظر بگیرید،"
" او خیلی مهربان و صبور است اما روزهای سختی را می گذراند. چرا باید کسی دلش بخواهد جای او باشد؟ البته من کسانی را که دلشان می خواهد به مردم خدمت کنند ، تحسین می کنم ."
جورج اخیرا" به سودان سفر کرده بود تا بتواند با همکاری گوگل و سازمان ملل متحد ، از وقوع یک جنگ جدید در این کشور جلوگیری کند. او می گوید از موقعیتی که هم اکنون دارد راضی و خوشحال است زیرا می تواند بدون اینکه به عواقبش فکر کند ، دیدگاههایش را عملی کند."
لاله اسکنـدری و ساسان فیـروزی دو روز بعد از ازدواج
دور از هیاهوی بازیگری، لاله و ساسان یک زندگی تازه را ساختهاند. خوب و با برنامهریزی و حسابشده. این سرنوشت دختری است که یکی از بازیگران باشخصیت سینمایماست. بازیگری که وقتی بازی نمیکند هم تلاش میکند تاثیر اجتماعی یک هنرمند را داشته باشد.
خانم اسکندری دوربین کوچک علی زارع را میدید و او را دست میانداخت. هرچه باشد او گرافیک خوانده و بعد کاشیکاری و طراحی با موزاییک را آموخته و عکاسی هم یکی از علایق اوست. با این وصف بیدلیل نیست که به یک مهندس خوب مهربان که او هم به نوعی در کار هنرهای تجسمی فعالیت دارد، علاقهمند شده باشد. ما با آقای داماد دو روز بعد از مراسم ازدواج در محل قرار مصاحبه آشنا شدیم؛ ساسان فیروزی.
دور از هیاهوی بازیگری، لاله و ساسان یک زندگی تازه را ساختهاند. خوب و با برنامهریزی و حسابشده. این سرنوشت دختری است که یکی از بازیگران باشخصیت سینمایماست. بازیگری که وقتی بازی نمیکند هم تلاش میکند تاثیر اجتماعی یک هنرمند را داشته باشد و بنابراین اتوبانهای شهر سیمانی ما را زیبا میکند و وقتی هم که ازدواج میکند، دور از هیاهو و جاذبههای دنیای بازیگری و شهرت، به ندای دل و عقلش گوش میکند و تحصیلات و شخصیت و جایگاه اجتماعی شریک زندگیاش را هم مدنظر میگیرد.
لاله و ساسان در کارت دعوت عروســیشان نوشته بودند: «ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/ هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند». دعایشان کنید که برسند به آن مقصد عالی که شایستگیاش را دارند.
فارغ التحصیلان یک دانشگاه فنی در مسکو به افتخار پایان یکدوره از تحصیلات خود مسابقه ای را ترتیب دادند که بهتره بدون هیچ توضیحی تصاویر این رویداد منحصر بفرد رو ببینید :
وقتی قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشكهایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیم
و بغضهایمان پشت سر هم میشكند
وقتی احساس میكنیم
بدبختیها بیشتر از سهممان است
و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته میكشد
و انتظارها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحملمان هیچ ...
آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم كه تو
فقط تویی كه كمكمان میكنی ...
دانیال عبادی حرف های خیلی جالبی از دوران دانشجویی و فعالیت هایی
که قبل از بازیگری انجام می داد می گوید...
قبل از بازیگری به فعالیت دیگری مشغول بودید؟
دانیال عبادی:بله قبل از بازیگری کار آزاد داشتم.همیشه دوست داشتم روی پای خودم بایستم,درآمد داشته باشم و دستم در جیب خودم باشد.زمانی که دیپلم گرفتم این موقعیت را فرآهم کردم.قضیه بر می گردد به سال 78.از پدرم 2 میلیون و 500 هزار تومان قرض گرفتم.به همراه یکی از دوستانم که او همان قدر سهم گذاشت به کار واردات مشغول شدم.دوسال به همین منوال گذشت.از خارج از کشور کالا وارد می کردیم و می فروختیم.سود داشت ولی بعد از مدتی به مشکلات مالی برخوردیم اما کلی تجربه کسب کردم.
بعد تصمیم گرفتم که به صورت علمی این رشته را ادامه بدهم و کنکور دادم و سال 81 در رشته مدیریت بازرگانی قبول شدم و تا فوق لیسانس ادامه دادم و در حال حاضر مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی و فروش دارم.
در دوران دانشجویی هم کار می کردید؟
دانیال عبادی:بله,در همان دوره دانشجویی هم کار می کردم.ابتدا مشاوره در امور مالی را شروع کردم و بعد در این زمینه شروع به تدریس کردم.درست در ترم پنجم از طرف رئیس دانشگاه مجوز تدریس گرفتم.علاقه فراوانی به تحقیق در مورد موضوعات خاص داشتم.مثلا چه گروه خونی در بازاریابی موفق تر هستند باور کنید به این نتیجه رسیده که گروه خونی B+ در بازاریابی موفق تر هستند. (!!!!!!!!!!)
بچه ای نزد شیوانا رفت (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت و دانایی می دانستند) و گفت : "مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید."
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور و خونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.
تلويزيون از آن دسته وسايلي است كه در همه خانهها وجود دارد و شايد بتوان گفت بهترين وسيله سرگرمي براي جمع كردن اعضاي خانواده دور هم است
تلويزيون از آن دسته وسايلي است كه در همه خانهها وجود دارد و شايد بتوان گفت بهترين وسيله سرگرمي براي جمع كردن اعضاي خانواده دور هم است، اگر قصد خريد تلويزيون جديدي را داريد و از آن دسته افرادي هستيد كه قبل از خريد نكات مثبت و منفي محصولات مختلف را بررسي ميكنند، آنقدر با مدلها و ماركهاي مختلفي مواجه خواهيد شد كه احتمالا گيج ميشويد. در اينجا شما را با چند مدل مختلف تلويزيونهاي موجود در بازار آشنا ميكنيم تا بتوانيد با آگاهي بيشتري به بازار برويد، مهمترين نكته كه قبل از خريد تلويزيون بايد به آن توجه فراواني كرد، كيفيت تصوير است كه در اكثر مدلها بسيار نزديك به هم است اما تفاوتهاي كمي نيز بينشان وجود دارد.
LCD چه فرقي با LED دارد؟
نوردهي
تلويزيونهايي كه با نام LED در بازار شناخته ميشوند از پنل LCD استفاده ميكنند و مهمترين تفاوت LED با LCDهاي مرسوم تفاوت در نوع نوردهي است كه در LEDها نوع نوردهي پشتي است، البته قيمت بالاي LEDها نسبت LCDها را نبايد فراموش كرد.
طول عمر
بسياري از شركتها براي تلويزيونهاي LED خود طول عمر ميانگين 100هزار ساعت را درنظر گرفتهاند. اين زمان بسيار زياد است و با توجه به اينكه مدت زمان زيادي نيست كه تكنولوژي LED وارد بازار شده و سابقهاي در اين زمينه ثبت نشده است نميتوان قطعي اظهارنظر كرد اما با توجه به نحوه توليد تصوير و نور پس زمينه، تلويزيونهاي LED طول عمر زيادتري نسبت به تلويزيونهاي LCD دارند.
مصرف برق
تلويزيونهاي LED كمي بيشتر از تلويزيونهاي LCD قديمي برق مصرف ميكنند. مصرف برق اين تلويزيونها در حدود مصرف برق تلويزيونهاي پلاسماست. البته مصرف برق تلويزيونهايي كه با استفاده از LEDهاي كار گذاشته شده در لبه پنل كار ميكنند (Edge lit) كمتر از تلويزيونهاي LCD است.
زاويه ديد
شركتهاي سازندهLCDهاي قديمي تلاش بسياري براي بهبود زاويه ديد كردهاند اما تا امروز بهترين زاويه ديدي كه دادهاند نميتواند زاويههاي كمتر از 30 درجه از لبه تصوير را پوشش دهد اما در تكنولوژي تلويزيونهاي LED اين مقدار بسيار بهتر شده است تا حدودي كه در اين زمينه (زاويه ديد) با تلويزيونهاي پلاسما رقابت ميكند.
LG LCD
تلويزيون 3 بعدي بدون قاب
همراه با خريد اين تلويزيون 2 عينك مخصوص تماشاي تصاوير 3 بعدي با امكان نگهداشتن شارژ بيش از 20 ساعت نيز به شما داده ميشود تا بتوانيد بدون صرف هزينه اضافي فيلمهاي 3 بعدي خود را ببينيد. طراحي اين تلويزيون نيز در نوع خود ويژه است چون بدون قاب بوده و ضخامت بدنه آن كمتر از 3 سانتيمتر است .
گرچه در بسیاری از پارامترهای مثبت در رده آخرین کشورهای دنیا و متاسفانه در بسیاری از گزینه های منفی در رده اولین های دنیا هستیم ... اما در برخی زمینه ها ی مثبت هم رتبه مناسبی در دنیا داریم که دانستنش برای حفظ روحیه مان خوب است. به این امید که با تلاش و کوشش و اعتماد به نفس و علاقه به حفظ داشته های مثبت ملی میزان اونها را روز به روز افزایش بدیم چراکه سرزمین ایران متعلق به ایرانیان است و بدست توانای ایرانیان افتخارات بیشتری کسب خواهد شد.
ما اکنون در سال ۲۰۱۱ زندگی می کنیم. سالها پیش از این، زمانی بود که اگر کسی می خواست در مورد آینده و رخدادهای غریبش بنویسد، تاریخ ۱۹۸۴ را انتخاب می کرد. یا عده ای سال ۲۰۰۰ را سالی رویایی و عجیب می دانستند، اما حالا مدتها از آن زمان گذشته و ما در آینده آن گذشته ها زندگی می کنیم. اگر کمی به دور و بر خودمان نگاه کنیم پیشرفت هایی را در عرصه علم می بینیم که شاید سالها پیش تصورش را هم نمی کردیم. درست است که هنوز به مریخ نرفته ایم و تا تشکیل فدراسیون زمین و تسخیر کهکشانها فاصله زیادی داریم، اما به نظر می رسد بعضی وقت ها باید خط باریک میان علم و تخیل را در موضوعات علمی تخیلی برداریم. در ادامه این ایمیل با معرفی هشت رخداد علمی الهام گرفته از داستانهای تخیلی با ما همراه باشید.
1. نامرئی شدن
در سال ۲۰۱۰ دو پیشرفت جالب در زمینه نامرئی سازی اشیا حاصل شد. اولی تولید نمونه های اولیه از نوعی پوشش بود که می توانست با کانالیزه کردن نور، محتویات خود را نامرئی کند. نحوه کار بدین صورت است که این ماده که مانند یک ورقه فیلم نازک است، نور را به گونه ای دستکاری می کند که از اطراف ماده منحرف شده و دوباره به راهش ادامه می دهد تا به چشم ناظر برسد. به این ترتیب مشاهده کننده تنها نورهایی را می بیند که از پشت این ماده آمده اند و پس از دور زدن آن ماده دوباره به راه خود ادامه داده اند. دومی هم نمونه پیشنهادی سیستمی است که می تواند فضا-زمان را دستکاری کند. البته این سیستم ربطی به مسافرت در زمان یا چنین چیزی ندارد. بلکه وظیفه آن سریع کردن حرکت نور در یک طرف و کند کردن حرکت آن در طرف دیگر است. به این ترتیب یک فاصله به وجود می آید که می تواند حرکت یک جسم را از نظر پنهان کند. بگذارید کمی بیشتر توضیح دهیم. فرض کنید ما یک تکه نوار الاستیک ۱۰ سانتی متری داریم و می خواهیم ۱ سانتی متر از وسط آن را ببریم (پنهان کنیم). کاری که انجام می دهیم این است که دو لبه تکه های قبل و بعد از این قطعه یک سانتی متری را به طرف هم می کشیم تا به هم برسند. این همان کاری است که این سیستم با نور انجام می دهد، نور یک طرف جسم را کمی سریعتر و نور طرف دیگر را کندتر می کند، در نتیجه حرکت جسم دیده نمی شود. با توجه به سرعت بسیار بالای نور تغییری بسیار جزئی در این سرعت می تواند به خوبی حرکت یک جسم با سرعت کم و اندازه معمولی را از نظر پنهان کند.
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسری شد. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، او از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
رادان، که طی سال های اخیر همواره یکی از سوپراستارهای سینمای ایران بوده،
این بار قصد دارد با ورود به عرصه موسیقی در این رشته هنری نیز خود را ستاره ای تمام عیار مطرح کند.
اگر به کارنامه آقای بازیگر نگاه کنیم متوجه می شویم که بهرام رادان در انتخاب های سینمایی اش در سال های اخیر بسیار هوشمندانه و مدبرانه عمل کرده تا خود را بازیگر بالغ سینمایی معرفی کند، از این رو می توان حضور او در عرصه موسیقی را ریسک بزرگی تلقی کرد؛ چرا که اگر نتواند موفقیتی به بزرگی توفیقی که در بازیگری نصیب او شده است، کسب کند بدون شک جایگاهش در مقام بازیگری هم تنزل خواهد داشت و از طرفی اگر بتواند در آسمان موسیقی مثل بازیگری، بدرخشد خود را هنرمند درجه یک چندمنظوره معرفی خواهد کرد.
به نظر می رسد علاقه آقای بازیگر به مقوله موسیقی و خوانندگی ریشه در گذشته های نه چندان دور دارد؛ علاقه ای که باعث شد بهرام برای به نتیجه رسیدن موضوع مجوز اکران فیلم سنتوری جای محسن چاوشی پشت میکروفون قرار بگیرد و آهنگ های سنتوری را دوباره اجرا کند. البته این آهنگ ها با صدای بهرام هیچ وقت شنیده نشد، چون نسخه ای از فیلم منتشر شد که در آن محسن چاوشی قطعاتی را با آهنگسازی اردوان کامکار برای مهرجویی خواند و البته بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.
همان طور که می دانید رضا یزدانی یکی از دوستان نزدیک بهرام رادان است و شاید به همین علت هم رضا مشاور رادان در تولید اولین آلبوم موسیقی اش است. برای جویا شدن از جزئیات این خبر با رضا یزدانی تماس گرفتیم، رضا فقط به همین جمله بسنده کرد که بله، من در مقام مشاور با بهرام رادان در تولید اولین آلبوم موسیقی اش همکاری خواهم داشت. یزدانی از توضیحات بیشتر در این باره خودداری کرد و گفت بگذارید خبرها فعلاً محفوظ بماند. اما جالب است بدانید که بهرام رادان برای رسیدن به این مقصود همکاری مشترکی را با آریا عظیمی نژاد آغاز کرده و آهنگسازی بیشتر قطعات آقای بازیگر برعهده عظیمی نژاد است.
تا به حال به گذراندن در لوکس ترین سوئیت دنیا با رفتن به ماه عسلی رمانتیک در هتلی رؤیایی فکر کرده اید؟ اما در این هتل انتظار چه چیزی را دارید؟ تخت خوابی گرم و نرم؟ جکوزی؟ یا پیشخدمتی اختصاصی؟
آیا می دانید قیمت بهترین سوئیت در گرانترین هتل دنیا امسال ده درصد افزایش پیدا کرده است؟ آیا حاضرید 30000 دلار بابت یک شب بپردازید؟ آیا حاضرید این پول را برای ماندن در اتاق یک هتل بدهید؟ راستی این قیمت شامل مالیات نمی شود پس 10 تا 17 درصد مالیات را هم به صورت حساب خود اضافه کنید. در اینجا 10 سوئیت که گران قیمت دنیا را با هم مرور می کنیم.
10. سوئیت پنت هوس مارتینز، کن
قیمت: شبی 18000 دلار
این سوئیت گرانترین و تنها پنت هاوس بالکن دار ساحل آزور است. هر دو سوئیت دارای جکوزی، تلویزیون پلاسما، مجموعه دی وی دی، آشپزخانه پیشخدمت شخصی بیست و چهار ساعته و امکان یکی کردن دو سوئیت و تبدیل آن به یک آپارتمان بزرگ است. اشرافیت در اینجا هیچ حد و مرزی ندارد، طراحی سوئیت را شرکت آرزت دکواستایل با مبلمانی کامل، پرده هایی ابریشمی و کف پوشی از پارکت به عهده داشته است.
تراس سوئیت 2000 متر مربع و با نمای جزایر لوربن و سواحل کن است که گنجایش 100 نفر را دارد. یکی از شیخ های عرب که علاقه زیادی به این سوئیت داشت قصد اجاره آن را به مدت پنج سال داشت که هتل نپذیرفت. دیگر چه می توانید بگویید؟ همه چیز فوق العاده است!
روز قبل تماسی داشتم برای دیدن آمنه.آن لحظه احساس کردم یک زن ایرانی قربانی یک خودخواهی و حسادت شده و دلم خواست به دیدارش بروم و روز بعد با بچهها راهی منزلشان شدیم.
روز قبل تماسی داشتم برای دیدن آمنه.آن لحظه احساس کردم یک زن ایرانی قربانی یک خودخواهی و حسادت شده و دلم خواست به دیدارش بروم و روز بعد با بچهها راهی منزلشان شدیم. لحظهای که در را باز کردند، با دختری روبهرو شدم که عینک دودی زده بود و با وجود اتفاقی که برایش افتاده بود، با لبخندی بسیار زیبا و گرم، از ما استقبال کرد. او عضوی از یک خانوادهای گرم بود که تکتکشان پر از عشق و امید بودند. با هم حرف زدیم، خندیدیم آه کشیدیم، و افسوس خوردیم. آمنه از لحظاتش گفت، جراحیهایی که کرده بود. حمایتهایی که شده بود. و حمایتهایی که دیر شده بود و در آخر از نگاهی که برای همیشه خاموش شده بود. همه این لحظات فراموش نشدنی بود و برایم درس بزرگی شد. درس زندگی. شکرگذاری، محبت و امید و انگیزه. برای این خانواده آرزوی آرامش میکنم و آرزو میکنم در کنار هم باشیم و برای بودن در کنار هم و امید دادن همیشه پیش قدم باشیم.
به سهم خودم خوشحالم که این فرصت انسانی برایم ایجاد شد و از همینجا دوباره برای این بانوی ایرانی پیغام میفرستم. آمنه جان همیشه و همیشه برایت امید و آرامش را آرزو میکنم. خدا در چشم و قلب تو، همیشه با تو خواهد بود.
در تبلیغات مدرن از هر سوژه ی قابل تصوری استفاده میشود؛ از ترکیب عکاسی، دستکاری عکس و گرافیک کامپیوتری با در نظر گرفتن جذابیت و هوشمندانه بودن آن اما با این حال همه آگهیهای تبلیغاتی به یک اندازه جذاب و خلاقانه نیستند و حتی با اینکه کمپانیها در این رابطه سالانه میلیونها دلار خرج تبلیغات میکنند، تنها تعداد کمی از این آگهیها ماندگار میشوند و در یادها میمانند.