با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
بحث شناخت و انتخاب رستوران ها به ویژه زمانی که در سفر به سر می بریم اهمیت خاصی دارد. ما همواره به دنبال یافتن رستوران هایی هستیم که علاوه بر ارائه غذاهای سالم و خوشمزه، از قیمت مناسبی برخوردار باشند. اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید گرانقیمت ترین رستوران های دنیا کدام رستوران ها هستند؛
1. «آراگاوا» (Argava) در شهر توکیو:
رستوران یا خانه استیک آراگاوا که گران ترین رستوران دنیاست در منطقه «شین باشی» در توکیو قرار دارد که استیک های خوشمزه گوشت گاو آن معروف است. اگر به استیک علاقه دارید و قصد سفر به توکیو را دارید و البته اگر می توانید برای یک پرس استیک 368 دلار بپردازید، حتماً سری به این رستوران بزنید. این رستوران در یک زیرزمین و در محیطی نسبتاً کوچک واقع شده است. استیک خوشمزه این رستوران همراه با فلفل و خردل است.
همسر نازنین سروش صحت و مادر مهربان «سورنا» که قبل از هرچیزی
یک فرشته دوستداشتنی بود.
صحبتها که تمام شد، پر از انرژی بودیم، اتفاقی که در این روزها خیلی کم میافتد. خانم سالار، نویسنده رمان دوستداشتنی «احتمالا گم شدهام»، همسر نازنین سروش صحت و مادر مهربان «سورنا» که قبل از هرچیزی یک فرشته دوستداشتنی بود. بانویی سرشار از وقار و آرامش در خانهای که با معجزه دستهای هنرمند خودش تزیین شده بود. ما دوست داشتیم ساعتها بنشینیم و او بگوید و ما فقط گوش کنیم. به صحبتهایی که هر کدام از ما را به یاد دنیای خودمان و سرگشتگیهایش میانداخت. دنیایی که در داستان او خیلی خوب به تصویر کشیده شده. کتابی که پیشنهاد میکنیم خواندن آن را به هیچوجه از دست ندهید.
داستان زندگی همه آدمها
خیلیها فکر میکنند داستان کتاب «احتمالا گم شدهام» زندگی شخصی من است، چون راوی داستان خودم بودم اما اینطور نیست داستان من اصلا واقعی نیست، حتی برای اطرافیانم هم اتفاق نیفتاده. ماجرا این است که من یک ذهنیتی داشتم که این ذهنیت من را با خودش همیشه درگیر میکرد، دو شخصیتی که با هم تفاوت دارند هم خیلی همدیگر را دوست دارند و هم از همدیگر متنفر هم هستند و این به خاطر ضعفها و قدرتهایی است که دارند. دوست داشتم این ذهنیت را به شکل داستان در بیاورم ولی وقتی شروع به نوشتن میکنم، قطعا نمیتوانم از خودم و آدمهای دور و برم و تجربیاتشان تاثیر نگیرم و از آنها نمونهبرداری نکنم. بعضی وقتها این نمونهها ممکن است آمیزهای باشد از چند شخصیت.
حتی بعضی از خوانندگان رمان من سوال میکنند: «این داستان حدیث نفس بوده؟» اینطور نیست. این داستان ساخته و پرداخته ذهن من است.
اميرحسين آرمان در نزديك به 10 فيلم سينمايي حضور داشته؛
فيلمهايي كه كارگردانهاي اكثرشان جزو كارگردانهاي طراز اول ايران هستند
اما هنوز تصويرش آنچنان كه بايد و شايد ديده نشده كه اين را ميتوان
به حساب اكران نشدن نيمي از آن 10 فيلم دانست.
اميرحسين آرمان در نزديك به 10 فيلم سينمايي حضور داشته؛ فيلمهايي كه كارگردانهاي اكثرشان جزو كارگردانهاي طراز اول ايران هستند اما هنوز تصويرش آنچنان كه بايد و شايد ديده نشده كه اين را ميتوان به حساب اكران نشدن نيمي از آن 10 فيلم دانست. شايد با نمايش آنها اتفاق بهتري براي آرمان بيفتد. بهعلاوه اينكه در سريال «كلاه پهلوي» هم نقشي را بر عهده داشته كه پخش اين سريال ميتواند تصويرش را بيش از اين به سينمادوستان و سينماگران معرفي كند. همان قدر كه چهرهاش نشان ميدهد آرام است و با تن صدايي آرام با ما از تجربههاي بازيگرياش گفت، از اينكه هدفش از بازيگري چيزي جز خوب بودن نيست و براي رسيدن به آن تلاش ميكند. بهانه اصلي اين گفتوگو اكران «برف روي شيرواني داغ» است. فيلم تازه محمدهادي كريمي كه يكي از نقشهاي اصلي آن را اميرحسين آرمان بازي كرده است.
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیام بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگیها کرده پاک
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار
پول
به خرید میریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت
میگذره!
چقدر خنده داره
که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون
نمیاد تا بگیم
اما وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت میبریم و از هیجان
تو
پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش میشه
شکایت
میکنیم و آزرده خاطر میشیم!
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین
کتاب رمان
دنیا آسونه!
كشور غنا مراسم جالب و كاملا متفاوتي با خيلي از كشورهاي جهان دررابطه با تدفين عزيزانشان دارند.
1- آنها در مراسم خاكسپاري ساعت ها برقص و پايكوبي ميپردازند چرا كه معتقد هستند سخص متوفي زندگي جديد خود را در جهان ديگر آغاز كرده است.
2- براساس نوع و وضعيت شغلي متوفي تابوت او را ميسازند. مثلا اگر راننده بوده تابوت شخص بشكل ماشين و يا ماهيگير بوده بشكل ماهي و اگر هم در هواپيمايي كار كرده بشكل هواپيما ميسازند.
در ابتدای سال 90 بسیاری به این باور رسیدند که اقتصاد سینمای ایران جان دوباره گرفته است
چرا که با فروش دو فیلم «اخراجی ها 3» و «جدایی نادر از سیمین» بسیاری از صندلی های
سینما که در سال گذشته به طور مداوم خالی بودند با تماشاچیان مشتاق پر شد.
فروش بیش از پنج میلیارد تومانی برای فیلم «اخراجی ها 3» ساخته مسعود ده نمکی و رسیدن آن به مرز یکی از پرفروش ترین فیلم سینمای ایران دور از ذهن نیست و تا پایان روز اکران شاید این امر تحقق یابد. این فیلم امروز در حالی از مرز فروش پنج میلیارد تومان گذشته است که گمان می رفت با کپی غیرمجاز و قاچاق، بخش اعظمی از مخاطبان آن ریزش کنند. با این حال با دراختیار داشتن 100 سالن سینما در سراسر کشور باید منتظر پایان اکران ماند تا وضعیت دقیق فروش آن مشخص شود.
در این گزارش قصد داریم ده فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران را معرفی کرده و دلایل فروش آنها را مشخص کنیم.
63 سال حرکت به سمت ایده آل ها
از سال 63 سینمای ایران تقریباً به سمت ایده آل خود گام برداشت. در دوره های ابتدایی به دلیل تسلط سینمای ملودرام و جنگی این فیلم ها به تناوب در رتبه اول فروش قرار می گرفتند. در این میان فیلم های کودک نیز جزو مدعیان فروش بالا بودند و حتی چند سالی در این بازار یکه تازی می کردند. پس از مدتی فیلم های شعاری و اجتماعی که دغدغه ای را با خودشان یدک می کشیدند روی کار آمدند و هم اکنون فیلم های کمدی نازل بر پرده سینماها خودنمایی می کند.
با مرور فیلم های پرفروش سینمای ایران مشخص می شود که وضعیت سینمای ایران در جذب مخاطب در نقطه بحرانی قرار دارد. اینکه بعد از گذشت 12 ماه از سال 1389، فروش تنها یک فیلم از مرز یک میلیارد تومان فراتر می رود، خود نشانگر معضلی است که نه تنها به شکلی جدی رخ نموده، بلکه هر چه زمان پیش می رود، بیش از گذشته گسترش یافته و بر تارپود سینمای ایران چنگ می اندازد.
از وقتی وارد آتلیه میشود مدام قربان صدقه پسر شیرین و بامزهاش میرود، با حوصله با او برخورد میکند و برای هر چه قشنگتر ژست گرفتن مقابل دوربین تشویقش میکند. آیین کوچولوی 3 ساله، پسر ریما رامین فر وامیر جعفری است.
از وقتی وارد آتلیه میشود مدام قربان صدقه پسر شیرین و بامزهاش میرود، با حوصله با او برخورد میکند و برای هر چه قشنگتر ژست گرفتن مقابل دوربین تشویقش میکند. آیین کوچولوی 3 ساله، پسر ریما رامین فر وامیر جعفری است. شاید فكر کنید وقتی پدر و مادر هر دو بازیگر باشند، نگهداری از بچه سختتر میشود اما اصلا اینطور نیست. پدر و مادر آیین با اینکه دیر بچهدار شدهاند، اما برنامهریزی کردهاند و الان نه تنها از تصمیمشان پشیمان نیستند بلکه پسرشان همه دنیایشان شده. رامین فر میگوید با اینکه اوست كه زمان بیشتری را با پسرش میگذراند اما آیین به پدرش هم وابستگی زیادی دارد و اگر مدت کوتاهی او رانبیند خیلی دلتنگ میشود. ریما رامین فر از مادر بودن، سختیهایش و پسرش برایمان گفته.
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد !
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه سرش رو شیره مالید
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن، تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم.
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم، اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
در قرن بیستم که آمریکا سوار بر اسب اقتصاد دنیا تاخت و تاز می کرد، حتی تصور اینکه شهری خارج از این کشور بسیار ثروتمندتر از آن باشد، غیر ممکن به نظر می رسید؛ به ویژه اگر این شهر در قلب کشوری کمونیستی باشد.
حالا باید پذیرفت که شهری ثروتمندتر از خواستگاه یکی از قدیمی ترین نهادهای مالی دنیا یعنی وال استریت وجود دارد و آن شهری نیست جز مسکو، پایتخت روسیه با بیشترین میلیاردها در جهان. افزایش خیره کننده 21 نفری، آنهم فقط در طول یک سال، آمار میلیاردرهای پایتخت روسیه را به 79 نفر رسانده است. با این آمار، مسکو بالاتر از نیویوک با 59 میلیاردر و لندن با 41 میلیارد در صدر جدول شهرهای میلیاردرنشین قرار گرفته است.
بمبئی، تایپه، سائوپائولو و استانبول هم از جمله شهرهایی هستند که نامشان در میان 15 شهر برتر در این زمینه قرار دارد. کل ثروت جمعیت میلیاردر مسکو رقمی معادل 375 میلیارد دلار است. بیشتر از هر شهر دیگر در سراسر دنیا. هر چند نیویوک صدر این جدول را به مسکو واگذار کرده و خود دوم است، اما هنوز هم شهر محبوب بسیاری از میلیونرهاست و ثروت خالص میلیونرهای آن به رقم 221 میلیارد دلار می رسد.
در اینجا شما را با پنج شهر آشنا می کنیم که بیشترین میلیاردها رادر سال 2011 درخود جای داده اند: