ستـاره‌هایی که تلویزیـون قـدرشان را ندانـست!
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 694
نویسنده : منو تو


اصغر فرهادی که نقش تاثیرگذارش در موفقیت "روزگار جوانی" بر همه عیان شده بود، با تغییر مسیر به سمت کارگردانی وجه دیگری از توانایی های خود را به رخ کشید. اولین سریال او در مقام کارگردان، سریالی استودیویی با نام "چشم به راه" بود. سریالی که داستان آن در سالن انتظار یک زایشگاه می‌گذشت و "جمشید جهانزاده" بازیگر اصلی آن بود که هر قسمت در قالب شخصیت جدیدی پا به این زایشگاه می‌گذاشت. فرهادی در این سریال نوع جدیدی از کمدی را به مخاطب تلویزیون عرضه کرد، ساختاری که سال ها بعد "محمد رحمانیان" در سریال هایی چون "نیمکت" و "در گوش سالمم زمزمه کن" به نوعی دیگر آن را ادامه داد.

اصغر فرهادی کارگردانی در تلویزیون را با "چشم به راه" شروع کرد و با سریال نوروزی "مجتمع مسکونی فرخ و فرج" ادامه داد و درنهایت به "داستان یک شهر" رسید. سریالی که آن را در دو فصل برای شبکه تهران ساخت. فرهادی با الهام از برنامه مستند گزارشی "در شهر" که حسابی در آن سال ها به خاطر گزارش های جنجالی اش از سطح شهر پرمخاطب شده بود، سریال جدیدش را جلوی دوربین برد

او در فصل اول این سریال محور قصه هایش را روی شخصیت هایی که گروه برنامه ساز "در شهر" را تشکیل می‌دادند استوار کرد و بر همین اساس بود که رابطه اعضای این گروه با بازی "آتنه فقیه نصیری"، "علی قربان زاده"، "علی سلیمانی"، "نیما رئیسی" و "فرامرز صدیقی" در متن قرار گرفت و سوژه هایی که قرار بود این گروه از آن گزارش تهیه کنند، در حاشیه قرار گرفت. اما همه چیز از فصل دو "داستان یک شهر" شروع شد، جایی که دیگر گروه مستندساز "در شهر" که حالا ترکیب بازیگرانش هم تغییر کرده بود، در متن ماجرا نبودند و این معضلات و مشکلات آدم های جامعه بود که در محور قصه های "داستان یک شهر" قرار گرفتند. سریالی که بسیاری معتقدند پایه گذار سینمایی است که بعدها فرهادی با "چهارشنبه سوری" آن را شروع کرد و با "جدایی نادر از سیمین" آن را به بلوغ رساند.

فرهادی با طرح سوژه هایی که تا پیش از این در تلویزیون تابو بود به نوعی خطوط قرمز را در این رسانه جا به جا کرد، اما همین جسارت در نگاه موجب شد تا سریال از گزند تیغ تیز ممیزی در امان نماند. با وجود ممیزی های بسیار اما سریال آنقدر مورد توجه مخاطبان و اهالی حرفه ای سینما قرار گرفت که موجب شد درهای سینما به روی این کارگردان گشوده شود. دعوت "ابراهیم حاتمی‌کیا" از فرهادی برای نگارش فیلمنامه "ارتفاع پست" آغاز این مسیر بود و از اینجا بود که تلویزیون استعداد تازه شکوفاشده خود را از دست داد. بعد از "داستان یک شهر" فرهادی به شکل رسمی‌ فقط نامش یک بار دیگر در تیتراژ یک سریال دیده شد و آن هم نخستین سریال همسرش "پریسا بخت آور" بود. سریالی با نام "یادداشت های کودکی" که فرهادی نگارش فیلمنامه آن را برعهده داشت.

حالا یک دهه از دوری فرهادی از تلویزیون می‌گذرد، او این روزها مرد اول سینمای ایران است، حضور دوباره او در تلویزیون بیشتر شبیه یک رویای دست نیافتنی است.




مهران مدیری


سلطان کمدی دور از تخت سلطنت


"مهران مدیری" با تمام فراز و نشیب های دو دهه حضورش در تلویزیون هنوز هم او را "سلطان بلامنازع کمدی در تلویزیون" می‌دانند. کسی که در تلویزیون سال ها بی رقیب بود و فقط در چند سال اخیر یکی از همکاران قدیمی‌ خودش (رضا عطاران) تا حدودی توانست به جایگاه او در رسانه ملی نزدیک شود و مرد اول مجموعه "ساعت خوش" هر کاری که در دهه 70 ساخت، پرمخاطب شد، عملا هم کسی نبود که بتواند با او رقابت کند، همین مساله باعث شد که مدیری در کارهای انتهایی دهه هفتادش با افت کیفیت مواجه شود.

واقعا نمی‌شود کیفیت "ساعت خوش"، "سال خوش"، "نوروز 76" و "جنگ 77" را با "ببخشید شما" و "پلاک 14" مقایسه کرد. در همان سال ها بود که پدیده هایی به نام "مهدی مظلومی" (بدون شرح) و "مهران غفوریان" (زیر آسمان شهر) توانستند گوی سبقت را از مدیری بگیرند و مدیری هم با یک سکوت دوساله هیچ کاری را کارگردانی نکرد. در حالی که همه فکر می‌کردند مدیری تبدیل به یک چهره سوخته در تلویزیون شده ناگهان او یک غافلگیری دیگر را برای مخاطبانش به وجود آورد و آن هم ساخت سریال بی نظیر "پاورچین" بود. سریالی که در شبکه تهران تولید و پخش شد. این سریال دوباره مدیری را به اوج رساند و این بار مدیری که تازه به یک گروه تقریبا ثابت رسیده بود توانست به خوبی موقعیت جدیدش را هدایت کند و روی دیگر هنر خود را نشان دهد.

تقریبا هر آنچه مدیری در دهه 80 و بعد از "پاورچین" ساخت، همگی با استقبال خیره کننده مخاطبان مواجه شدند اما تلویزیون از همان ابتدای دهه 80 سر ناسازگاری اش را با مدیری آغاز کرد. هنوز هم خیلی ها رد تیغ تیزهای ممیزی را در نقطه چین به یاد دارند، هنوز هم کسی از خاطرش نرفته که "شب های برره" یک شبه تولیدش متوقف شد و مطمئنا هنوز هم انواع و اقسام فشارهایی که بر مدیری برای دو سریال "مرد هزار چهره" و "مرد دوهزار چهره" وارد شد در خاطر او مانده است.

اما "قهوه تلخ" عامل اصلی جدایی مدیری و تلویزیون بود. سریالی که قرار بود برای پخش از تلویزیون ساخته شود اما به دلیل عمل نکردن تعهدات مالی برادران "آقاگلیان" نسبت به تلویزیون در سریال "مرد دوهزار چهره"، تلویزیون پخش "قهوه تلخ" را منوط به تسویه حساب برادران آقاگلیان با سازمان صداوسیما کرد که عملا این اتفاق نیفتاد و "قهوه تلخ" وارد شبکه نمایش خانگی شد.

تیرهایی که تلویزیون و مدیری در این مدت به سوی هم انداختند عملا حضور دوباره مدیری در تلویزیون را در هاله ای از ابهام قرار داده است. از آن طرف هم مدیری با حضور در یک فیلم سینمایی (پل چوبی) و اظهار تمایلش برای ساخت اولین فیلم سینمایی اش مقدمات دل کندش از تلویزیون را فراهم کرده تا بیستمین مرد قدرتمند ایران در سال 2009 از نگاه مجله نیوزویک، مهم ترین پایگاه خود را کنار بگذارد و تلویزیون هم عملا سلطان کمدی ساز بعد از انقلاب خود را از دست بدهد.




رضا عطاران

عطا از تلویزیون گریخت


"عطاران" یکی از همان بچه معروف های "ساعت خوش" بود که برخلاف خیلی از رفقایش در آن مجموعه توانست مسیر درستی برای کار کردن در تلویزیون پیدا کند. عطاران خود را محدود به بازیگری نکرد و تلاش کرد مثل مدیری پشت دوربین برود، این اتفاق خیلی سریع و در اواسط دهه 70 با کارگردانی مجموعه "سیب خنده" برای او افتاد. مجموعه ای که به شدت مورد اقبال عموم قرار گرفت. بلافاصله بعد از آن مجموعه "مجید دلبندم" را کارگردانی کرد تا به نوعی جای پای خود را در تلویزیون محکم تر کند ولی هنوز به نوعی زیر سایه مدیری و کارهای دهه 70 او قرار داشت.

حتی کارگردانی سریال هایی مثل "کوچه اقاقیا" و "قطار ابدی" هم نتوانست عطاران را از زیر سایه سنگین یار قدیمی‌اش بیرون بکشد تا اینکه بالاخره کارگردانی سریال "خانه به دوش" عطاران یک شبه ره صدساله را پیمود. البته موفقیت مجموعه "خانه به دوش" که در ماه رمضان روی آنتن رفت بیشتر به این دلیل بود که عطاران توانسته بود نگاه و دید جدیدی که توجه بیشتری به آدم های واقعی و طبقه متوسط جامعه داشت را به کارهای کمدی وارد کند، نگاهی که هنوز در برخی آثار کارگردانان تلویزیون از جمله مجید صالحی، سعید آقاخانی رگه های پررنگی از آن دیده می‌شود.

"متهم گریخت" و "ترش و شیرین" دیگر کارهای موفق عطاران بودند که نام او را به عنوان یک کارگردان و بازیگر کمدی کاملا در تلویزیون تثبیت کرد و حتی کار را به جایی رساند که بعضی کارهای دیگر را با پسوند کمدی عطارانی می‌شناختند. در اوج موفقیت، عطاران به سریال "بزنگاه" رسید، سریالی که هرچند در حد و اندازه های کارهای قبلی عطاران نبود اما به دلیل انواع و اقسام مشکلاتی که سر راهش گذاشته شد و ممیزی هایی که به دلایل واهی گریبانش را گرفت، عطاران را از تلویزیون دلگیر کرد.

بعد از "بزنگاه" بود که عطاران به شکل غیررسمی‌ از تلویزیون خداحافظی کرد و دیگر در هیچ کار تلویزیونی نه به عنوان بازیگر و نه به عنوان کارگردانی حضور پیدا نکرد. در این بین تلویزیون هم به جز در یک مورد (پیشنهاد ساخت سریال "یک وجب خاک" برای شبکه سه که عطاران شخصا آن را قبول نکرد) با این فرض که دیگر کارگردانان عرصه کمدی که بعضی هایشان زمانی از دستیاران عطاران بودند می‌توانند به خوبی جای خالی او را در تلویزیون پر کنند به این قهر عطاران توجهی نکرد تا او تمام وقت خود را صرف حضور در کارهای سینمایی کند.

عطاران با تلاشی مثال زدنی در سینما هم مسیر موفقیت خود را ادامه داد، به طوری که در یکی، دو سال اخیر او پولسازترین بازیگر سینمای ایران شده است. و بالاخره اولین کار سینمایی اش را هم امسال کارگردانی کرد: "خوابم میاد" توانست جایزه سیمرغ بلورین "بهترین کارگردان اولی" را در سی امین جشنواره فیلم فجر برای عطاران به ارمغان بیاورد. حالا شما مقایسه کنید در جدایی عطاران از تلویزیون کدام یک بیشتر ضرر کرده اند؟ عطارانی که تبدیل به یکی از برترین چهره های حال حاضر سینما در عرصه کمدی شده یا تلویزیونی که چند سالی است حتی یک کمدی ماندگار هم نتوانسته تولید کند؟




عمو پورنگ (داریوش فرضیایی)

آیا او برمی‌گردد ؟!


یکی، دو هفته ای می‌شود که "عمو پورنگ" مورد علاقه بچه ها هم تصمیم گرفته به جای آمدن به تلویزیون و خواندن "در قندون، لب خندن" یا "کی از همه باهوش تره؟ من! من! من!" از شبکه دو، راهش را کج کند و یک راست برود داخل یک لوح فشرده سرخابی یا نارنجی و کنار بقیه سی دی های مقوایی سوپرمارکت ها، جا خوش کند. عمو پورنگی که 9 سال تمام، عنوان "بهترین و پربیننده ترین برنامه کودک تلویزیون" را داشت و بچه ها هنوز هم که هنوز است، ترانه هایش را به خاطر دارند.

او سال 78 با مجموعه "تورنگ و پورنگ" به تلویزیون آمد و بعد از آن با اجرای برنامه کودک و نوجوان و اسم مستعار هنری "عمو پورنگ" در سال 81، توانست اسم و رسمی‌ پیدا کند و ستاره ای برای کودکان این رسانه باشد؛ ستاره ای که حالا بدون حضور تلویزیون هم خیلی خوب درخشیده و به یکی از پرفروش ترین های شبکه خانگی تبدیل شده است.

بعد از یک دهه از تولید این برنامه، خروج عمو پورنگ از تلویزیون و تبدیل شدنش به کالایی که در کنار شیر و تخم مرغ و نوشابه؛ در اوضاع و شرایطی اتفاق افتاد که "مسلم آقاجانزاده" (تهیه کننده این برنامه) بهار امسال از پخش سریال "استودیو پورنگ" تا اول تیر از تلویزیون خبر داده بود اما اینکه چه بلایی سر این سریال آمد و چرا هیچ خبر دیگری درباره آن به گوش نرسید، مساله ای است که انگار هیچ کس دلش نمی‌خواهد درباره اش حرفی بزند.

با در نظرگرفتن این دو پیش فرض، یک سوال اساسی پیش می‌آید، آن هم اینکه آیا تلویزیون واقعا حاضر نیست برای رسیدگی به علایق کودکان و نگه داشتنشان مقابل آنتن رسانه ملی، یک کمی‌ بیشتر هزینه کند؟! آیا خود تلویزیون هنوز به این واقعیت نرسیده که با انواع و اقسام عموها و خاله های تقلبی که این روزها بدون کمترین تخصصی مثل قارچ وسط شبکه های مختلف سبز شده اند، حتی اگر چندبرابر هم هزینه کند، بازهم نمی‌تواند این کودکان بی گناه را دلخوش کنار خودش نگه دارد؟ شاهد اصلی این ادعا، جدول نظرسنجی خود مرکز تحقیقات صداوسیماست که تا پایان سال 89، در تمام نظرسنجی هایی که از کودکان داشته، آنها بیشترین رای را به عمو پورنگ و امیرمحمد داده اند و بعد از این برنامه است که "فتیله" و بقیه برنامه قرار گرفته اند.

قطعا این علاقه به پایان نمی‌رسد و کودکان به محض شنیدن خبر توزیع "شبکه کودک عمو پورنگ"، با پول توجیبی شان هم شده، آن را تهیه می‌کنند اما آیا صداوسیما به این مساله فکر کرده که کودکان بعد از تماشای این سری جدید، چه فکری راجع به تلویزیون خواهند کرد؟! اولین سوالی که به ذهن این مخاطبان کودک می‌رسد: آیا غیر از این است که "برنامه عمو پورنگ چقدر شادتر و خنده دارتر شده!" و این که چرا زمانی که این برنامه از تلویزیون پخش می‌شد، از این همه آهنگ شاد و حرکات موزون و هیاهویی که عمو پورنگ به همراه گربه های سه قلو ایجاد کرده، خبری نبود؟!




:: موضوعات مرتبط: اخبار , اخبار سینما ایران و جهان , ,
:: برچسب‌ها: ستـاره‌هایی که تلویزیـون قـدرشان را ندانـست , اصغرفرهادی , نویسندگی تا کارگردانی , مهران مدیری , رضا عطاران , عمو پورنگ , داریوش فرضیایی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
مصطفی در تاریخ : 1390/12/20/6 - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: